در خلوت تنهایی مــــــــــن

دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان باز است ، پر بکش

در خلوت تنهایی مــــــــــن

دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان باز است ، پر بکش

در خلوت تنهایی مــــــــــن

خدایا! من در کلبه فقیرانه خود، چیزی دارم که تو در عرش کبریائی ات نداری. من چون تو خدائی را دارم ولی تو همچون خودت را نداری!

خدایا !

من چیزی نمیبینم .

آینده پنهان است.

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .


خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم . . .

(کورش بزرگ)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قطار» ثبت شده است

قطار می رود ...

تو می روی ...

تمام ایستگاه می رود ...

و من چقدر ساده ام که سالهای سال، در انتظار تو ...

کنار این قطار رفته ایستاده ام ...

و همچنان به نرده های ایستگاه قطار رفته تکیه داده ام ...

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۶
R_Naderi